تفکر
امشب دوباره آسمان ابری شد. و به سرعت بارید...بارید...بارید... اما... کیست که از خود سؤال کند، که در آن گوشهی شهر، آسمان دل یک کودک بی سقف، چکید...
حال باز از خدا گلایه کن و بگو خدایا این و آن را ندارم .
تو نفهمیدی ولی آن کودک می دانست خدایی مهربان دارد .